شروع درسگفتار پاییزی

انجمن جامعه شناسی ایران

سیری در دستگاه نظری مارکس

به نسبت جامعه شناسی نظری و جامعه شناسی تفسیری

ح.ا.تنهایی

آغاز: چهارم آبان 95 به مدت هشت هفته

یوسف آباد خیابان 63

سخنرانی در انجمن جامعه شناسی ایران

سخنرانی

ح.ا.تنهایی

انجمن جامعه شناسی ایران

1- گروه جامعه شناسی تفسیری/عنوان: قشربندی از دیدگاه پارادایم تفسیری، 13 مهر 1395

2- گروه جامعه شناسی نظری/عنوان:چیستی جامعه شناسی نظری، 27 مهر95

سالن کنفرانس اجا/دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران/ پل گیشا

 

Unfortunately we have lost all documents that i have uploaded since March 2015.

متاسفانه تمام بارگزاری های انجام شده از فروردین 94 نابود شده اند

An appology

Hello,

and sorry for interruptin that has been occured since 2 month ago because of some tdcknical issues. I hope i can do my  best to compensate this period.

thanks

H.A. Tanhaei

پوزش

درود و پوزش از ناپیوستگی که به دلیل اشکالاتی فنی از دو ماه پیش در وبلاگ پدیدآمده بود، امید است بتوان این دوره را جیران نمود.

سپاس

ح.ا. تنهایی

مناقشات كاذب خرد وکلان: نقدي بر جرج ريتزر

مصطفی عبدی

دانشگاه آزاد اسلامی قشم

مناقشات كاذب خرد وکلان: نقدي بر جرج ريتزر 

چكيده:    اين مقاله گونه شناسي  ريتزر از نظريه پردازان خرد و کلان را به تحليل مي گيرد. نتايج اين بررسي حاكي از آن است كه  مفاهيم و بنيان هاي نظريه موسوم به خرد را در نزد نظريه پردازان کلان و عكس آن را مي توان يافت. پس تقسيم بندي نظريه   به خرد و كﻼن از بنيان دچار تناقض بوده و نمي تواند مﻼكي براي بررسي و نقد نظريه ها باشد. براساس نظريه جامعه شناسي معرفت نظري ح.ا.تنهايي، خرد يا کلان بودن يك نظريه نقصان يا امتيازي براي آن نظريه به شمار نمي رود، بلكه اين ضرورت تاريخي و ديالكتيك بين نظريه و ساختارهاي اجتماعي است كه در برههاي از تاريخ جامعه شناسي منجر به توجه جامعه شناسي به سطوح کلان واقعيت اجتماعي شده و در برههاي ديگر جامعه شناسي را به سمت مسائل خرد كشانده است. در نتيجه جامعه شناساني كه نظريه آنها از نظر ريتزر ـ و جامعه شناسان ايراني پيرو اين تقسيم بندي ـ خرد قلمداد ميشوند، بيشتر مطالعات خود را ـ همچون هومنزـ بر روي پديدههاي سطوح خرد انجام داده اند، وبرعكس آن در خصوص پارادايم به اصطﻼح کلانگرا صادق است. اما طبق تعريف بودن و بوريكو از پاردايم اين به  آن معنا نيست كه نتايج حاصل از اين سطح مطالعه را به نميتوان سطح ديگر تعميم داد. پس بايد از جامعه شناسي خرد يا کلان سخن به ميان آورد نه نظريه خرد يا کلان.

ادامه نوشته

یاد فروغ

یاد فروغ، همچون صدای عشق به حقیقتِ زندگی، هر زمان به شکلی تازه شنیده می شود:

« صدا ، صدا ، تنها صدا

صدای خواهش شفاف آب به جاری شدن

صدای ریزش نور ستاره بر جدار مادگی خاک

صدای انعقاد نطفه‌ی معنی

و بسط ذهن مشترک عشق

صدا ، صدا ، صدا

تنها صداست که می ماند»

سال روز نبودنش یادآور بودنِ همیشگیِ او در تاریخ ایران است.

یادش پرشکوه و خاطره اش گرامی باد.

نقد ریتزر، مصطفی عبدی، دانشگاه آزاد اسلامی قشم

 

نقد جرج ریترز دردانشگاه علوم و تحقیقات هرمزگان برگزارشد

بندرعباس – ایرنا- به مناسبت هفته پژوهش نشست نقد کتاب نظریه جامعه شناسی در دوره معاصر تالیف ˈجرج ریترزˈ در گروه جامعه شناسی دانشگاه آزاد اسلامی علوم وتحقیقات هرمزگان برگزار شد.

 

ادامه نوشته

انتشار ویرایش چهارم کتاب "جامعه شناسی نظری»

ویرایش چهارم
کتاب

جامعه شناسی نظری
ح.ا. تنهایی


انتشار یافت

آذرماه 1392

این ویرایش که شامل بازنگری و افزایش مطالب تمامی فصول، و به ویژه، شامل افزایش سه فصل کاملا تازه است، در سیزده فصل و 424 صفحه در قطع وزیری، توسط انتشارات بهمن برنا در چاپخانه بهمن چاپ و از روز چهارشنبه ششم آذرماه 92 در کتابفروشی ها پخش خواهد شد.
امید است مخاطبین از ارائه راهنمایی هایشان دریغ نفرمایند.

ادامه نوشته

بررسی تطبیقی رابطه بین مفهوم عدالت و هویت اجتماعی در قرن معاصر از دیدگاه هربرت بلومر (تفسیرگرا) و آن

بررسی تطبیقی رابطه بین مفهوم عدالت و هویت اجتماعی در قرن معاصر
از دیدگاه هربرت بلومر (تفسیرگرا) و آنتونی گیدنز (ساخت گرا)
دکتر حسین ابوالحسن تنهایی 1، کتایون حکیمی 2
چکیده
عدالت و هویت دو مفهوم مناقشه انگیزي است که همواره یکی از دغدغه هاي اندیشمندان حوزه هاي مختلف علوم انسانی به ویژه علوم اجتماعی میباشد. مسئله اصلی این پژوهش درك دقیقتر و عمیقتر این دو مفهوم، رابطه اي که بین این دو برقرار است و عوامل مؤثر بر این دو مفهوم میباشد. براي پاسخ به سؤالات فوق سعی شده است دو پارادایم ساختگرایی و تفسیرگرایی مورد بررسی قرار گیرد. در پارادایم ساختگرایی، گیدنز و در پارادایم تفسیرگرایی، بلومر مورد توجه قرار گرفته اند. نتیجه بررسی نشان میدهد بنا به نظر تفسیرگرایان، در دیالکتیکی بودن رابطه بین عدالت و هویت شکّی نیست، ساختگراها هم که در ابتدا اشارهاي به نوع رابطه نداشتند به تدریج به این باور رسیدند که نوعی رابطه دیالکتیکی بین این دو مفهوم برقرار است.
واژگان کلیدي: عدالت، هویت، پارادایم، ساختگرایی، تفسیرگرایی

ادامه نوشته

بازنگری در فلکلر پارسی: یکی بود یکی نبود

«یکی بود، یکی نبود، غیر از خدا، هیچ کس نبود، پهلوانی بود به نام ...»
این گزاره ی بسیار آشنا، که روزگاران زیادی پدران و مادران آن را به عنوان مطلع داستان های کودکانه بکار می برده اند، در واقع, یا دست کم در نگاه من، حکایت کننده عنصر فلسفی پانته ایسم، یا وحدت وجود، با درکی دیالکتیکی است، اما با یک قرائت ویژه.
الف: گزاره ی ساده:
اگر هرکدام از «یکی» های گزاره ی بالا را معرف عدد یک بدانیم، معنای گزاره ی بالا را می توان، غیر دیالکتیکی، اینگونه فهمید: «یکی بود، و در همان حال، همان یکی هم، نبود، پس نتیجه حاصل می شود که در ابتدا هیچ چیز نبود، و قسمت «غیر از خدا هیچ کس نبود» بخشی از گزاره ای می شود که ناگهان سربلند میکند، بدون ارتباط معناشناختی با قسمت پیشین، و همین صورتِ نامعناشناختی، در باب قسمت «پهلوانی بود به نام ...» هم درست می آید.
این درک را می توان بنا بر درک دیالکتیک هگل بدین شیوه هم تعبیر کرد که، هم هستیِ «یکی» بود و هم هستیِ نیستیِ یکی، اما قسمت بعدیِ گزاره «غیر از خدا هیچ کس نبود» را به معنای غیر دیالکتیکی، تنها معرف این نتیجه بدانیم که قسمت «غیر از خدا هیچ کس نبود» با قسمت نخست «یکی بود یکی نبود» بی ارتباط است و تنهامی توان گفت که در ابتدا خدا بود، و اگر تنها او بود، پهلوان کجا بود! یعنی هم او بود و هم پهلوان؟ و در این صورت ما می مانیم و توضیح «یکی».
اما با تعبیر دیالکتیکی می توان گفت مفهوم خدا برآمده از مفهوم هستیِ «یکی» و هستیِ نیستیِ «یکی»، تنها هستی واقعی و برایندی دیالکتیکی است، پس هیچ کس جز او نبود، و اما می توان گفت برای مثال «پهلوانی بود به نام ...»، که برآمده از دیالکتیک هستیِ هست است. بنابراین مشکل ارتباط این قسمت «غیر از خدا هیچ کس نبود» و «پهلوانی بود به نام ...» خود نیازمند برقراری ارتباطی دیگر است، و مثلا به زبان هگلی، آغاز هستیِ تز یا برنهاده ای تازه است و فرایندی تازه تر.
ب: گزاره ی پانته ایستی:
اما اگر «یکی» اولی را نه به معنای عددی، بلکه به معنای یگانگی، یا احدیت، یا وحدت تعبیر کنیم، و «یکی» دومی را به معنای عدد «یک» در نظر بگیریم، معنای این قسمت «یکی بود یکی نبود» را می توان اینگونه تعبیر کرد که او، یعنی خدا، که یگانگی محض است، یک چیز واحد یا یک موضوع عددی نبود، بلکه محض وحدت بود، و چون تنها وحدت و یگانگی بود، پس غیر از او هم کسی نمی توانست باشد، اگر هم پهلوانی بود، باز این پهلوان کسی نبود که در برابر او باشد، بلکه جلوه ای از همان هستی او است، که پهلوانی است به نام ... .
بنابر درک پانته ایستی، پهلوان، دیگر پهلوان نیست، بلکه صورتی از همان «یکی» است، پس اگر «پهلوان» هم نباشیم، از همان «یکی»، یا صورتی از آن هستیم، که دیگر نیازی به پهلوان بودن نداریم: چون که صد آمد، نود هم پیش ما است.